یار جفاکار
جفا مکن که جفا رسم دلربائی نیستجدا مشو که مرا طاقت جدائی نیستمدام آتش شوق تو درون منستچنانکه یکدم از آن آتشم رهائی نیستوفا نمودن و برگشتن و جفا کردنطریق یاری و آئین د...
جفا مکن که جفا رسم دلربائی نیستجدا مشو که مرا طاقت جدائی نیستمدام آتش شوق تو درون منستچنانکه یکدم از آن آتشم رهائی نیستوفا نمودن و برگشتن و جفا کردنطریق یاری و آئین د...
مژدهی وصل توام ساخته بیتاب امشبنیست از شادی دیدار مرا خواب امشبگریه بس کردهام ای جغد نشین فارغ بالکه خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشبدورم از خاک در یار و ، به مردن...
آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کردخلق را از طره ات آشفته تر خواهیم کرداول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواستپس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کردجان اگر باید، به کویت ن...
اول دفتر به نام ایزد داناصانع پروردگار حی توانااكبر و اعظم خدای عالم و آدمصورت خوب آفرید و سیرت زیبااز در بخشندگی و بنده نوازیمرغ هوا را نصیب و ماهی دریاقسمت خود می خ...
یا که به راه آرم این صید دل رمیده رایا به رهت سپارم این جان به لب رسیده رایا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتنیا به تو واگذارم این جسم به خون تپیده راکودک اشک من شود خاک نشی...
رهی معیری هستی چه باشد ؟ آشفته خوابینقش فریبی موج سرابینخل محبت ، پژمرده شد، کو؟فيض نسیمی ، اشك سحابیدر بحر هستی ، ما چون حبابیمجز يك نفس نیست ، عمر حبابیاز هجر و وصلم...
پروین اعتصامی همای دید سوی ماکیان به قلعه و گفت که: این گروه، چه بی همت و تن آسانندزبون مرغ شکاری و صید روباهند رهین منت گندم فروش و دهقانندچو طایرانِ دگر، جمله را پر و...
پروین اعتصامیبه کرمِ پیله شنیدم که طعنه زد حلزونکه کار کردن بی مزد، عمر باختن استپیِ هلاک خود ای بی خبر چه می کوشیهرآنچه رشته ای عاقبت تو را کفن استبه دست جهل، به بنیا...