مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» نی نامه

نی نامه

نقد حال


بشنو از نی چون حکایت می کند

از جدایی ها شکایت می کند

ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما مطلب مرتبط ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما

که ز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هرکسی که او دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

من به هر جمعیتی نالان شدم

جفت بدحالان و خوش حالان شدم

هرکسی از ظن خود شد یار من

از درون من نجست احوال من

سرِّ من از ناله من دور نیست

لیک چشم و گوش را آن نور نیست

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

لیک کس را دید جان دستور نیست

آتش است این بانگ نای و نیست باد

هرکه این آتش ندارد نیست باد

آتش عشق است که اندر نی فتاد

جوشش عشق است که اندر می فتاد

نی حریف هر که از یاری برید

پرده هایش پرده های ما درید

همچو نی زهری و تریاقی که دید

همچو نی دمساز و مشتاقی که دید

نی حدیث راه پرخون می کند

قصه های عشق مجنون می کند

محرم این هوش جز بی هوش نیست

مر زبان را مشتری جز گوش نیست 

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

روزها گر رفت گو رو باک نیست

تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست!

هر که جز ماهی ز آبش سیر شد

هر که بی روزی ست روزش دیر شد

درنیابد حال پخته هیچ خام

پس سخن کوتاه باید والسلام

بند بگسل باش آزاد ای پسر

چند باشی بند سیم و بند زر؟

گر بریزی بحر را در کوزه یی

چند گنجد قسمت یک روزه یی؟

کوزه ی چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد،پر دُر نشد

هر که را جامه ز عشقی چاک شد

او ز حرص و جمله عیبی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علت های ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما

جسم خاک از عشق بر افلاک شد

کوه در رقص آمد و چالاک شد

با لب دمساز خود گر جفتمی

همچو نی من گفتنی ها گفتمی

هر که او از همزبانی شد جدا

بی زبان شد ،گرچه دارد صد نوا

چون که گل رفت و گلستان در گذشت

نشنوی زآن پس ز بلبل سرگذشت

جمله معشوق است و عاشق پرده یی

زنده معشوق است و عاشق مرده یی

چون نباشد عشق را پروای او

او چو مرغی ماند بی پر،وای او! 

من چه گونه هوش دارم پیش و پس؟

چون نباشد نور یارم پیش و پس؟

عشق خواهد که این سخن بیرون بود

آینه غماز نبود،چون بود؟

آینه ات دانی چرا غماز نیست؟

زآنکه زنگار از رُخَش ممتاز نیست 

بشنوید ای دوستان! این داستان

خود حقیقیت نقد حال ماست آن


مولانا جلال الدین بلخی

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده